پرتوی ستاره ای در چشمان خواب آلود ما افکنده شد و جهان را خیره به خود نگاه داشت . ابتدا آتش را درون خود متمرکز میکرد و به درون کهکشان می انداخت و تا آنجا پیش رفت که سرما درونش را فرا گرفت و مبدل به سنگی تاریک شد . سپس خودش را به سمت ما پرتاب کرد اما تلاشش در رسیدن به ما بی فایده بود . او سرد تر از آن شده بود که بتواند حرکتی انجام دهد . چشمان ما همچنان از آن پرتو باز و روشن بود و خیره به سنگی سرد .
زمان و سنگ ، هر دو ما را به سمت خواب سوق دادند . آن سنگ گرمای پرتو را کم کمک از چشمان ما کشید . او به گرمای وجود ما نیز رحمی نداشت و تمام نور ما را به یغما برد تا به آتش کشیده شد . سنگ آتشین وجود ما را سرد و تاریک کرده بود و ما را در خوابی عمیق فرو برده بود . 
اما ناگهان پرتوی نوری از سمت او به سمت چشمان سرد ما پرتاب شد و گرمای آن پلک ما را تر کرد . ما از آن خواب سنگین بیدار شده بودیم و نور سنگ در عمق جان ما روشنایی میداد . پرتو ی سنگ چشمان ما را به خود خیره نگاه داشت . ابتدا آتش درون خود را متمرکز میکرد و به درون کهکشان می انداخت و تا آنجا پیش رفت که .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

به روزترین وبلاگ جامع سئو دانلود کتاب جوشکاری سازه های فولادی با فرایند smaw سرگذشت تورهای خارجی و داخلی نامی گشت آثار مکتوب و منتشر شده بهروز شهرکی دبستان دخترانه غيرانتفاعي فاطمه الزهرا س پرتو Seawell معرفي انواع محصولات آرايشي بهداشتي و درماني فوتبالستان